شاعرکتاب «دلم برای تو تنگ است» این تجربه را نسبت به کارهای دیگرش خیلی متفاوت میداند. صالحی دختر نوجوانی را خلق کرده که مثل خیلی از ما، دنبال شناختن خود است. به این بهانه سراغش رفتیم تا از دنیای نوشتن او بدانیم.
-
از تجربة شاعری بگویید که اولین رمانش را مینویسد.
جالب بود، چون تمام فکر و ذهن آدم را مشغول میکند. من قبلاً چنین تجربهای نداشتم که چند ماه روی یک موضوع کار کنم. گاهی حتی نصفهشبها از خواب بیدار میشدم و روی آن کار میکردم. چون همه چیز از اول برایم روشن نبود و چهارچوبکار مشخص نبود، بلکه در طول کار آن را میپرداختم. حتی تا آخر همنمی دانستم آخر داستان چه اتفاقی میافتد. این شکل کار، هم انرژی میبرد و همهیجان انگیز است؛ یک جور زندگی کردن باشخصیتها. مثلاً این که موجوداتی به دنیا میآیند و مدتی درکنار آدم زندگی میکنند. همهشان دغدغهامشده بودند و بهشان فکر میکردم . همة فکرم این بود که آنها را آنطور که واقعاً هستند تصویرکنم، چون داستان واقعگرا بود.
- رها مقدم یا رها سروستانی چهطور متولد شد؟
خیلی برایم مهم بود که نوجوانها با هویتشان مسئله دارند و این شخصیت نمادین بود. زلزله را بهانه کردم تا بحران هویت را در نوجوانها نشان بدهم. خیلی دیدهام که نوجوانها شک میکنندکه پدر و مادر واقعیشان کیست. شکل عمیقتر این مسئله این است که میخواهند خودشان را پیدا کنند. نوجوانها خیلی به خودشان فکر میکنند. در زندگی نوجوان کتاب من هم لحظهای هست که مرز گذشته و آیندهاش است و دو نام فامیلی او نمادی است از این که او کیست. رها در عینحال که از خودِ گذشتهاش دور میشود، به خود واقعیاش نزدیک میشود.
- روند نوشتن داستان چهطور بود؟
هی می نوشتم و اصلاح میکردم. مینوشتم و دورمیریختم. روند مشخصی نداشت تا این که کمکم جلو رفت؛ مثل تصویری که با چرخاندن لنز کمکم وضوح پیدا کند. انگار هر چه جلوتر میرفتم واضحتر میشد تا اینکه درآخر به اصل داستان رسیدم.
- معمولاً زمان خاصی برای نوشتن دارید؟
نه، به خاطر بچههایم نمیتوانم وقت خاصی به نوشتن اختصاص بدهم. بیشتر در زمان کار کردن فکر میکنم، برای همین نوشتن وقت زیادی از من نمیگیرد.
- میز کار چهطور؛ جایی که راحتتر بنویسید؟
نه، ندارم، اما همه جامینویسم. از پیشخوان آشپزخانه گرفته تا پشت کامپیوتر.
- نوشتن روی کاغذ را بیشتر دوست دارید یا تایپ کردن؟
بیشتر دوست دارم روی کاغذ بنویسم. وقتی مینویسم، میتوانم خط بزنم؛ اما وقتی تایپ میکنم، احساس میکنم همه چیز درست است. با نوشتن صمیمیتر و نزدیکتر هستم؛ بهخصوص روی کاغذ کاهی که راحتتر میتوانم خط بزنم یا آن را پاره کنم.
- مثل خیلی از نویسندهها، دفترچه یادداشتی برای ثبت ایدهها و طرحها دارید؟
بله و داستانهایی را که میشنوم در آنها مینویسم؛ بیشتر از حرفزدن بچههاو برداشتهایی که از کارهایشان میکنم.
- کار جدیدی در دست نوشتن دارید؟
دارم به یک داستان تازه فکرمیکنم. البته فعلاً چند شخصیتاند که به آنها فکر میکنم و هنوز شکل مشخصی پیدا نکرده است.